کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتراف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اقرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eqrār ۱. با گفتن یا نوشتن، کاری یا امری را پذیرفتن.۲. اعتراف کردن به امری به سود دیگری و به زیان خود؛ اعتراف؛ بروز دادن؛ خستو شدن.
-
هستو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خستو› [قدیمی] hastu شخصی که اقرار و اعتراف به امری بکند؛ مُقِر؛ معترف.〈 هستو شدن: (مصدر لازم) [قدیمی] اقرار کردن؛ اعتراف کردن: ◻︎ به هستیش هستو شدی از نخست / اگر خویشتن را شناسی درست (اسدی: مجمعالفرس: هستو).
-
اذعان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ez'ān ۱. اقرار کردن؛ گردن نهادن؛ اقرار؛ اعتراف.۲. [قدیمی] فرمانبرداری؛ اطاعت.