کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضطراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضطراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ezterāb ۱. جنبیدن.۲. لرزیدن؛ تپیدن.۳. پریشانحال شدن؛ آشفتگی؛ بیتابی؛ بیآرامی.۴. یکدیگر را با چیزی زدن؛ به هم واکوفتن.۵. (روانشناسی) پریشانی ذهن براثر ترسی مبهم.
-
جستوجو در متن
-
قلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qalaq بیآرامی؛ اضطراب؛ ترسولرز.
-
رعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رعدَة] [قدیمی] ra'de اضطراب و لرزه از ترس یا حالت دیگر.
-
خلجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xalajān ۱. پریدن پلک چشم.۲. اضطراب.
-
دل دل کنان
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عامیانه، مجاز] deldelkonān در حال تردید و دودلی؛ در حال اضطراب و تشویش و نگرانی.
-
موجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] mavajān اضطراب و موج زدن دریا؛ موجدار شدن دریا.
-
تاباک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاپاک، تپاک› [قدیمی] tābāk ۱. تب.۲. تپش؛ اضطراب؛ بیقراری.
-
تزلزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tazalzol ۱. لرزیدن؛ جنبش؛ جنبیدن.۲. [مجاز] سست شدن.۳. اضطراب.
-
تشویر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašvir ۱. اشاره کردن.۲. شرمنده ساختن.۳. شرمساری.۴. آشوب و اضطراب.
-
دل نگران
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] delnegarān مضطرب و دلواپس؛ کسی که دچار تشویش و اضطراب و منتظر حادثۀ بدی باشد.
-
دلهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مجاز] delhore ۱. تپش دل بهسبب ترس ناگهانی.۲. تشویش؛ اضطراب.
-
پلمس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پلمسه، پلمه› [قدیمی] palmas ۱. بهانه.۲. تهمت.۳. دروغ.۴. اضطراب.
-
مضطرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moztareb ۱. دچار اضطراب.۲. جنبنده؛ لرزان.۳. آشفته.
-
نورز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: névrose] ‹نوروز› (روانشناسی، پزشکی) nevroz نوعی اختلال روانی که منجر به بروز اختلالات جسمی، اضطراب، و هراس میشود؛ رواننژندی.