کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصل چهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصل پاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] 'aslpāk اصیل؛ نجیب.
-
اصل دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'asldār بااصلونسب؛ اصیل؛ نجیب.〈 اصلداران (اصلداران پاک): [قدیمی]۱. مردمان پارسا و مقدس.۲. انبیا و اولیا.
-
اصل کاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) [عامیانه] 'aslekāri ۱. = اصل 〈 اصل کار۲. (صفت نسبی) اصلی.
-
پاک اصل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] pāk[']asl پاکنژاد؛ پاکگوهر؛ نجیب.
-
جستوجو در متن
-
اصول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'osul ۱. [جمعِ اصل] = اصل۲. (فقه) علوم شرعی که از چهار اصلِ کتاب، سنت، اجماع، و قیاس تشکیل میشود.۳. (موسیقی) هفده آواز اصلی در موسیقی قدیم ایرانی.〈 اصول دین: در اسلام، اصولی که این دین مبتنی بر آن است و عبارتند از: توحید، نبوت،...
-
عنصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عناصر] 'onsor ۱. (شیمی) جسمی که قابل تجزیه و تقسیم به مواد دیگر نباشد، مانند آهن و طلا؛ جسم بسیط.۲. [مجاز] فرد؛ آدم.۳. آنچه در به وجود آمدن چیزی تٲثیر داشته باشد؛ عامل.۴. [قدیمی] هریک از چهار عنصر اربعه؛ آخشیج.۵. [قدیمی، مجاز] ا...
-
پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ پر] parak ۱. ‹پره› پَر کوچک.۲. برگ کوچک.۳. (زیستشناسی) بال کوچک.۴. تاج؛ افسر.۵. سهیل؛ ستارۀ سهیل.〈 پرک هندی: (زیستشناسی) گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانهواران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانههایش برای دفع کرم ...