کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصلع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مؤنث: صَلعاء] [قدیمی] 'asla' مردی که موهای جلو سرش ریخته باشد و پیش سر او موی نداشته باشد؛ تویل؛ داغسر.
-
واژههای همآوا
-
اصلا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) 'aslan ۱. ازبن؛ ازبیخ.۲. [عامیانه] ابداً؛ هرگز.
-
جستوجو در متن
-
دغسر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹داغسر› [قدیمی] daqsar کسی که سرش موی نداشته باشد؛ کچل؛ اصلع.
-
روخ چکاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دوخچکاد، رودچکاد› [قدیمی] ruxčakād کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد و پیش سر او موی نداشته باشد؛ تویل؛ دغسر؛ اصلع: ◻︎ ایستاده بهخشم بر در او / این بهنفرین سیاه روخچکاد (حکاک: شاعران بیدیوان: ۲۸۶).