کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصلاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردن عیب و ایراد چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردن موی سروصورت.۳. برطرف کردن ایرادات نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آمو...
-
واژههای مشابه
-
اصلاح پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'eslāhpazir قابل اصلاح؛ چارهپذیر.
-
اصلاح طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] (سیاسی) 'eslāhtalab خواهان تغییرات اساسی در امور کشور به منظور بهبود اوضاع؛ رفرمیست؛ طرفدار اصلاحات. = اصلاحات
-
جستوجو در متن
-
رم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ram[m] اصلاح کردن؛ نیکو کردن؛ اصلاح کردن و درست کردن خرابی بنا یا چیز دیگر.
-
ترقیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarqih ۱. اصلاح کردن مال.۲. اصلاح معیشت.۳. تیمار داشتن.
-
ترمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarmim مرمت کردن؛ اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی.
-
غلط گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] qalatgir ۱. آنکه غلطهای یک متن چاپی را اصلاح میکند؛ نمونهخوان.۲.آنچه با آن غلطهای یک متن را اصلاح میکنند: لاک غلط گیر.
-
آرایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ārāyešgāh جای آرایش کردن خانمها یا اصلاح سر و صورت آقایان.
-
رتوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: retouche] rotuš دستکاری عکس پس از ظهور؛ اصلاح.
-
آلاگارسن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی:à la garçon] 'ālāgārson اصلاح و آرایش موی سر زن مانند موی مردان.
-
چاره جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹چارهجوی› čāreju چارهجوینده؛ کسی که در جستجوی راه علاج کسی یا اصلاح امری باشد.
-
پیش نویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišnevis نامهای که بنویسند و پس از حک و اصلاح پاکنویس کنند؛ مینوت.
-
ارتوپدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: orthopédie] (پزشکی) 'ortopedi شاخهای از علم پزشکی که به اصلاح اعضا و استخوانهای ناقص یا آسیبدیده میپردازد؛ شکستهبندی.