کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصلا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) 'aslan ۱. ازبن؛ ازبیخ.۲. [عامیانه] ابداً؛ هرگز.
-
واژههای همآوا
-
اصلع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مؤنث: صَلعاء] [قدیمی] 'asla' مردی که موهای جلو سرش ریخته باشد و پیش سر او موی نداشته باشد؛ تویل؛ داغسر.
-
جستوجو در متن
-
گنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: gung] gong ۱. کسی که اصلاً نتواند حرف بزند؛ بیزبان.۲. [مجاز] مبهم؛ نامفهوم.
-
همانا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) hamānā ۱. برای تٲکید بیان میشود.۲. [قدیمی] پنداری؛ گویی؛ شاید.۳. [قدیمی] بههیچوجه؛ اصلاً.