کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹اسن› [قدیمی] 'ašan ۱. ویژگی جامهای که وارو به تن کرده باشند: ◻︎ چون جامهٴ اشن به تن اندر کند کسی / خواهد ز کردگار به حاجت مراد خویش (رودکی: ۵۲۴).۲. نارس؛ نارسیده.۳. میوۀ نارس: ◻︎ خربزه پیش وی نهاد اشن / وز بر او بگشت حالی شاد (غضائری: شاع...
-
اشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشنک› (زیستشناسی) 'ešn درختی شبیه سپیدار، با پوستی تیرهرنگ که برای کارهای نجاری و ساختمانی مناسب نیست.
-
جستوجو در متن
-
اشنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] 'ešnak = اِشن
-
کبوده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kabude ۱. درختی راست، بلند، و بیبر، مانند سفیدار، اشن، چنار، و امثال آنها.۲. [قدیمی] اسب خاکستریرنگ.