کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتعال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešte'āl ۱. شعلهور شدن؛ افروخته شدن آتش؛ زبانه کشیدن آتش؛ برافروختگی.۲. [مجاز] عصبانیت بسیارشدید.
-
جستوجو در متن
-
زبانه زنان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] zabānezanān درحال زبانه کشیدن؛ درحال اشتعال.
-
حراقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حراقة] [قدیمی] hor[r]āqe هر مادۀ قابل اشتعال، مانند پنبه برای روشن کردن آتش.
-
آرگن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: argon] ‹آرگون› (شیمی) 'ārgon عنصر شیمیایی گازی، بیرنگ، بیبو و غیرقابل اشتعال که یکصدم هوا را تشکیل میدهد.
-
استیلن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acétylène] ‹آستیلن› (شیمی) 'asetilen گازی بیرنگ، سمّی، بدبو، قابل اشتعال، و دارای شعلۀ سفید بسیارروشن که برای روشنایی و جوشکاری فلزات به کار میرود؛ اتین.
-
اتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: éthane] (شیمی) 'etān گازی فرّار، بیرنگ، بیبو، و قابل اشتعال که به عنوان سوخت و نیز در بعضی از یخچالها به عنوان عامل سرمازا به کار میرود.
-
اتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: éther] (شیمی) 'eter مایعی فرّار، بیرنگ، و شدیداً قابل اشتعال که از ترکیب اسید با الکل حاصل میشود و به عنوان داروی بیهوشی به کار میرود.
-
بنزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: benzine] (شیمی) benzin مایعی بیرنگ، فرّار، قابل اشتعال، و دارای بوی مخصوص که از تقطیر نفت بهدست میآید و برای سوخت موتورها، ماشینها، و کارهای دیگر استعمال میشود.
-
کلروفرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chlorophorme] (شیمی) ko(e)loroform مایعی اتریشکل، فرار، اشتعالناپذیر، و سمّی که در پزشکی برای بیهوش کردن بیماران به کار میرود.
-
فسفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phosphore] (شیمی) fosfor عنصر غیر فلز شیمیایی زردرنگ، با بخارهای سمّی، و قابلیت اشتعال فراوان که در تهیۀ کبریت، کودهای شیمیایی، و آلیاژها کاربرد دارد.
-
سلولوئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: celluloïd] (شیمی) sel[l]u(o)lo'id مادۀ پلاستیک بیرنگ و شفاف که از حل کردن نیترات سلولز و کافور در الکل و اتر بهدست میآید و بسیار قابل اشتعال است.
-
سیانوژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cyanogéne] (شیمی) siyānožen گازی بیرنگ، سمی، و قابل اشتعال که در جوشکاری، برش فلزات، و سوخت موشکها کاربرد دارد.
-
تولوئن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: toluène] (شیمی) tolu(o)'en مایعی بیرنگ، فرّار، و قابل اشتعال که در قطران زغالسنگ وجود دارد و جهت تهیۀ مواد منفجره، دارو، و بعضی رنگها به کار میرود.
-
هیدروژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hydrogène] ‹ئیدروژن› (شیمی) hidrožen گازی ساده، بیبو، بیطعم، بیرنگ، و قابل اشتعال که در هوا با شعلۀ کمرنگ میسوزد و از ترکیب آن با اکسیژن آب حاصل میشود.