کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپرم آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاه اسپرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāh[']esparam = شاهاسپرغم
-
جستوجو در متن
-
پختکاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پختکاو› [قدیمی] poxtakāb آبی که در آن دارویی برای شستوشوی بدن بیمار را بجوشانند؛ اسپرم آب.
-
نطفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نطفة، جمع: نُطَف و نِطاف] notfe ۱. (زیستشناسی) سلولهای حامل ویژگیهای والد نر؛ اسپرم.۲. آب مرد یا زن.