کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسپر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'espar = سِپَر
-
واژههای مشابه
-
کرگ اسپر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از آرامی. فارسی] [قدیمی] karg[']espar سپری که از پوست کرگدن ساختهشده باشد: ◻︎ ببارید تیر از کمان سران / به روی اندر آورده کرگاسپران (فردوسی۲: ۳/۱۲۵۰).
-
جستوجو در متن
-
هاگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هاک› (زیستشناسی) hāg یاختهای تکسلولی ریز در رستنیهای نهانزا که بهمنزلۀ تخم است و هرگاه بهجای مناسب بیفتد سبز میشود؛ اسپر.