کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āsudegi ۱. آسوده بودن: ◻︎ ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی: ۱۰۰).۲. آرامش.۳. [قدیمی] استراحت: ◻︎ ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی: ۷/۵۰۳).
-
واژههای همآوا
-
آسودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āsudegi ۱. آسوده بودن: ◻︎ ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی: ۱۰۰).۲. آرامش.۳. [قدیمی] استراحت: ◻︎ ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی: ۷/۵۰۳).
-
جستوجو در متن
-
استرواح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estervāh راحتی؛ آسایش؛ آسودگی.
-
آسایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'āsāyeš ۱. آسودگی؛ راحتی.۲. استراحت.
-
راحت افزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹راحتفزا› [قدیمی] rāhat[']afzā افزایندۀ آسودگی؛ افزونکنندۀ آسایش.
-
راحت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] rāhattalab آنکه بیکاری و آسایش را دوست دارد؛ خواستار آسودگی.
-
دارالامان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] dārol'amān جای امن و امان؛ جایی که در آن آرامش و آسودگی وجود داشته باشد.
-
امنیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: امنیَّة] 'amniy[y]at ۱. در امان بودن؛ ایمنی.۲. آرامش و آسودگی.
-
تن آسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹تنآسای› [قدیمی، مجاز] tan[']āsā کسی که همواره در بند آسایش و آسودگی است؛ آسودهتن؛ خوشگذران.
-
تن آسایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹تناسایی› [مجاز] tan[']āsāy(')i ۱. آسودگی؛ آسایش.۲. تنپروری.
-
رامشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رامشگه، آرامشگاه› [قدیمی] rāmešgāh ۱. جای آسودگی و آرامش.۲. جای رامش؛ جای عیشوطرب.
-
ترفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taraffoh ۱. در رفاه و آسایش بودن.۲. آسودگی و تنآسانی.
-
خوش گذران
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošgozarān ویژگی کسی که زندگی را به خوشی و آسودگی میگذراند؛ عیاش.