کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیلیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اسماعیلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسماعیلیَّة] 'esmā'iliy[y]e از فرقههای شیعه که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را آخرین و هفتمین امام میدانند؛ هفتامامی؛ پیروان حسن صباح؛ سبعیه.
-
جستوجو در متن
-
سبعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سبعیه) [عربی] [قدیمی] sab'i اسماعیلیه.
-
سبعیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سبعیَّة] [قدیمی] sab'iy[y]e = اسماعیلیه
-
اسماعیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسماعیل، بزرگترین پسر امامجعفر صادق) [مٲخوذ از عبری. فارسی] 'esmā'ili هریک از پیروان فرقۀ اسماعیلیه.
-
ملاحده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملاحدَة، جمعِ ملحد] [قدیمی] malāhede ۱. = ملحد۲. پیروان حسن صباح. = اسماعیلیه
-
حشاشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حشّاش] [قدیمی] haššāšin فرقهای از اسماعیلیه که از حسن صباح پیروی کرده و در مواردی حشیش مصرف میکردند.
-
فاطمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به فاطمَة، دختر پیامبر اسلام) [عربی: فاطمّی] fātemi ۱. سید؛ علوی.۲. پیرو فرقۀ اسماعیلیه.۳. هریک از خلفای فاطمی مصر.
-
نزاریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نزاریَّة] ne(a)zāriy[y]e فرقهای از اسماعیلیه، منسوب به نزار، فرزند المستنصربالله، هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر، که قائل به امامت نزار پسر بزرگ مستنصر بودند.
-
داعی الدعاة
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] dā'iyoddo'āt ۱. دعوتکنندۀ دعوتکنندگان؛ رئیس دعاة.۲. در فرقۀ اسماعیلیه، رئیس مجلس دعوت.
-
صباحیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صبّاحیَّة] [قدیمی] sabbāhiy[y]e ۱. فرقهای از اسماعیلیه؛ پیروان حسن صباح.۲. فرقهای از شیعۀ زیدیه که ابوبکر را امام میدانستند.
-
قرامطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قرامطَة، جمعِ قِرمَطیّ] qarāmete فرقهای از اسماعیلیه پیرو حمدانبن اشعث، ملقب به قرمط که مدت صد سال در قلمرو خلفای عباسی ایجاد فتنه و آشوب کردند.
-
عرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ عجم] 'arab ۱. قومی از نژاد سامی ساکن جنوب غرب آسیا.۲. هریک از افراد این قوم: دو نفر عرب آمدند تو.۳. (صفت) از نژاد عرب: زن عرب.〈 عرب بائده: [قدیمی] قبایلی از اعراب که پیش از ظهور اسلام از میان رفتهاند؛ عرب منقرضه، مانندِ ...
-
شیعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: شیعَة، جمع: شیع و اشیاع] ši'e ۱. گروهی از مسلمانان که معتقد به خلافت بلافصل علیبن ابیطالب و اولاد آن حضرت میباشند.۲. پیرو.〈 شیعهٴ امامیه (اثناعشریه، دوازدهامامی): از فرقههای شیعه که به خلافت بلافصل علیبن ابیطالب و...