کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسلحه سازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (نظامی) 'asle(a)hexāne جای نگهداری انواع سلاحها؛ جبهخانه؛ قورخانه.
-
اسلحه دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (نظامی) 'asle(a)hedār ۱. سلاحدار؛ کسی که سلاح با خود حمل میکند.۲. آنکه مٲمور نگهداری سلاحها است.
-
سنگین اسلحه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ سبکاسلحه] (نظامی) [قدیمی] sangin[']asla(e)he سربازانی که سلاحهای سنگین دارند.
-
سبک اسلحه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ سنگیناسلحه] sabok[']asla(e)he ۱. (نظامی) سربازانی که سلاح سبک مانند تفنگ و مسلسل دارند.۲. [قدیمی] سربازانی که شمشیر، کمان، و نیزه داشتند.
-
جستوجو در متن
-
ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāz ۱. (موسیقی) هریک از آلات موسیقی که برای نواختن نغمههای موسیقی به کار میرود.۲. (موسیقی) آهنگ.۳. (بن مضارعِ سازیدن و ساختن) = ساختن۴. [قدیمی] آلت؛ وسیله؛ ابزار؛ اسبابوادوات.۵. [قدیمی] اسلحه، خواربار، و سایر لوازم مورد استفاده در جنگ؛ آلت ...