کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسپند، سپند، اسپنج، سپنج› 'esfand ۱. ماه دوازدهم از سال خورشیدی؛ ماه سوم زمستان.۲. (زیستشناسی) گیاهی خودرو، با گلهای سفید کوچک و دانههای ریز سیاه.۳. (زیستشناسی) دانۀ خوشبوی این گیاه که آن را برای دفع چشمزخم در آتش میریزند: ◻︎ یارم ...
-
جستوجو در متن
-
اسپند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'espand = اسفند
-
حرمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) harmal = اسفند
-
سپند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sepand = اسفند
-
بردالعجوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bardolajuz سرمای پیرزن؛ هفت روز آخر زمستان؛ سه روز آخر بهمن و چهار روز اول اسفند.
-
فروردین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: fravartīn] farvardin ۱. ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت؛ ماه اول بهار.۲. [قدیمی] روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی.
-
اسپندارمذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: spandārmat] ‹اسفندارمذ، اسپندار، سپندار› [قدیمی] 'espandārmaz ۱. در آیین زردشتی، فرشتۀ نگهبان زمین و موکل بر روز پنجم هر ماه خورشیدی.۲. ماه اسفند.۳. روز پنجم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ سپندارمذروز خیز ای نگار / سپند آر ما را و جام می آر...
-
اسکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسکنک› 'eskene ١. وسیلۀ فلزی دستهداری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار میبرند.۲. (کشاورزی) یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام میشود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است.
-
فروردینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: farvartīgan] [قدیمی] farvardingān ده روز آخر سال که از روز اشتاد در ماه اسفند شروع و به روز وهشتواش (آخرین روز پنجه) پایان مییابد و زردشتیان در این روز مراسمی به یادبود ارواح درگذشتگان برگزار میکنند.
-
حوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hut ۱. (نجوم) دوازدهمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۲. دوازدهمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با اسفند؛ ماهی.۳. (زیستشناسی) [قدیمی] ماهی.〈حوت جنوبی:۱. (نجوم) از صورتهای فلکی جنوبی؛ ستارۀ درخشان فمالحو...
-
سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sāl، جمع: سالیان] sāl ۱. واحد اندازهگیری زمان که براساس مدت حرکت زمین به دور خورشید اندازهگیری میشود و در تقویم شمسی (از اول فروردین تا آخر اسفند) برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه میباشد: ◻︎ به یک ماه بالا گرفت آن نها...
-
پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پیوستن) [پهلوی: patwand] ‹پدوند› peyvand ۱. = پیوستن۲. (اسم مصدر) اتصال؛ پیوستگی؛ همبستگی.۳. (اسم مصدر) ازدواج؛ وصلت: پیوندتان مبارک باد.۴. (اسم مصدر) (زیستشناسی) اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه ...