کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استنباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استنباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estembāt درک کردن مطلبی از مطلب دیگر؛ دریافتن امری به قوۀ فهم و اجتهاد خود.
-
جستوجو در متن
-
مستنبط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostambat استنباطشده؛ استخراجشده؛ درکشده.
-
مستنبط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mostambet استنباطکننده؛ درککننده.
-
طوطی وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) tutivār مانند طوطی و بدون استنباط سخن.
-
حدسیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حدسیّات، جمعِ حدسیَّة] hadsiy[y]āt قضایایی که به طریق حدس و گمان درک و استنباط میشود.
-
قیاسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قیاس) [عربی. فارسی] qiyāsi آنچه به حسب قیاس باشد؛ امری یا مطلبی که از روی قیاس استنباط شود.
-
نص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُصوص] nas[s] کلام صریح و آشکار که جز یک معنی از آن استنباط نشود؛ کلام معتبر.
-
ذومعنیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذومعنَیَین] ‹ذوالمعنیین› (ادبی) [قدیمی] zuma'niyeyn در بدیع، شعری که دو معنی یا بیشتر از آن استنباط میشود، مانند این شعر: آن سیل که دوش تا کمر بود / امشب بگذشت خواهد از دوش (سعدی۲: ۴۷۴). از دوش دوم دو معنی استنباط میشود یکی معنی دی...
-
اجتهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ejtehād ۱. جهد کردن؛ کوشش کردن؛ کوشیدن.۲. (فقه) استنباط مسائل شرعی از قرآن، احادیث، و اخبار.
-
مجتهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مجتَهد] mojtahed ۱. عالمی که در علم فقه به درجۀ اجتهاد رسیده و مسائل شرعی را از قرآن استنباط کند.۲. (صفت) [قدیمی] کوششکننده.
-
دوپوسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) dopuste ۱. آنچه دارای دو پوست باشد.۲. [مجاز] سخن مبهم؛ سخنی که دو معنی ضدونقیض از آن استنباط شود.
-
شیخیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شَیخیَّة، مقابلِ متشرعه] ‹شیخیان› šeyxe از فرق شیعۀ اثناعشری، پیروان شیخ احمد احسائی که در استنباط احکام مخالف اجتهاد بودند.
-
استصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esteslāh ۱. (فقه، حقوق) استدلال در حکمی که قاضی بنا به مصلحتی استنباط کند و به آن رٲی بدهد.۲. [قدیمی] به دنبال صلاح کار بودن؛ نیکویی خواستن.
-
برداشت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ برداشتن، اسم مصدر) bardāšt ۱. استنباط.۲. (کشاورزی) جمعآوری محصول.۳. (اقتصاد) برداشتن قسمتی از سرمایه یا سود یک مؤسسه پیش از فرارسیدن موقع تقسیم آن.۴. [قدیمی] عمل برداشتن چیزی.۵. تحمل؛ شکیبایی.