کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استفاده نامشروع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نامشروع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmašru' آنچه خلاف شرع باشد؛ ناروا؛ حرام.
-
مترس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: maîtresse] metres زنی که با مردی رابطۀ نامشروع دارد؛ معشوقه.
-
ارتکاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ertekāb انجام دادن کاری ، بهویژه کاری نامشروع؛ سر زدن گناه از کسی؛ گناه کردن.
-
فاعلیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فاعلیَّة] fā'eliy[y]at ۱. فاعل بودن؛ حالت فاعلی.۲. انجام دادن عمل جنسی نامشروع با دیگری.
-
زنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: زناء] (فقه) zenā همبستر شدن مرد و زن بهطور نامشروع.〈 زنای محصنه: (فقه) زنا با زن شوهردار.
-
زنازاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [عربی. فارسی] zenāzāde حرامزاده؛ فرزندی که از همبستر شدن نامشروع زن و مرد به وجود آید.
-
معشوقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: معشوقَة] ma'šuqe ۱. زن موردعلاقۀ یک مرد.۲. زن دارای رابطۀ نامشروع.۳. [قدیمی] معشوق.
-
قر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه] qor = 〈 قر زدن〈 قر زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] فریب دادن زن یا دختری و او را با خود بردن برای عمل نامشروع.
-
حرام زاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [عربی. فارسی] [عامیانه] harāmzāde ۱. فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید؛ ناپاکزاده؛ فرزند نامشروع.۲. [مجاز] بدذات؛ حیلهگر و فتنهانگیز.