کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استغنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استغنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استغناء] 'esteqnā ۱. توانگری؛ بینیازی.۲. توانگر شدن؛ بینیاز شدن.۳. مناعتطبع؛ وارستگی.۴. (تصوف) بینیازی خداوند.۵. اظهار بیتمایلی معشوق به عاشق برای برانگیختن اشتیاق وی.
-
جستوجو در متن
-
بی نیازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) biniyāzi ۱. توانگری.۲. استغنا.
-
باده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bātak] bāde نوشابۀ مستیآور؛ شراب؛ می: ◻︎ بیار باده که در بارگاه استغنا / چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست (حافظ: ۵۶).〈 باده کشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] باده نوشیدن؛ باده خوردن.