کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
استعاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: استعارَة] ‹استعارت› 'este'āre ۱. (ادبی) در بدیع، استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌبه در کلام و حذف طرف دیگر، مانندِ این جمله: ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد. Δ ماه ...
-
جستوجو در متن
-
مستعارمنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mosta'āronmenh ۱. (ادبی) در بیان، مشبهبه در استعاره.۲. عاریتگرفتهشده از او.
-
بیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bayān ۱. سخن گفتن.۲. فصاحت؛ زبانآوری.۳. (اسم) سخن.۴. شرح؛ تعبیر.۵. (اسم) (ادبی) علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوههای مختلف و بر پایۀ تصویرسازی، مانندِ استفاده از تشبیه، استعاره، و کنایه بحث میکند.
-
هندی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به هند) hendi ۱. از مردم هند؛ هندوستانی.۲. تهیهشده در هند: تیغ هندی، فیلم هندی.۳. مربوط به هند: زبان هندی.۴. (ادبی) ویژگی سبْک شعری شاعران فارسیزبان از نیمۀ دوم قرن دهم تا اواخر قرن دوازدهم که از ممیزات آن تخیلات دقیق و مضمونپردا...
-
علم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: علوم] 'elm ۱. دانستن؛ یقین کردن.۲. یقین.۳. (اسم) معرفت؛ دانش.〈 علم ازلی: علم الهی؛ علم غیب.〈 علم اسفل: [قدیمی] حکمتِ طبیعی.〈 علم اوسط: علم ریاضی.〈 علم بیان: [قدیمی] علمی که بهوسیلۀ آن میتوان فهمید کدام...