کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استدلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استدلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estedlāl آوردن برای ثابت کردن مطلبی.
-
جستوجو در متن
-
استدلالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به استدلال) [عربی. فارسی] 'estedlāli ۱. مربوط به استدلال.۲. [مقابلِ کشفی و شهودی] مبتنی بر دلیل و استدلال: حرفهای استدلالی.۳. (اسم، صفت) کسی که همواره به دلیل و استدلال تمسک میجوید؛ طرفدار منطق و استدلال.۴. فیلسوف: ◻︎ پای استد...
-
فرضیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فرضیَّة] farziy[y]e ۱. حدس و گمان.۲. نظریهای دربارۀ یک موضوع علمی متکی بر شواهد و استدلال.
-
سفسطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سَفسَطَة و سِفسِطَة، معرب، مٲخوذ از یونانی، جمع: سفسطیات] safsate استدلال و قیاس باطل و مغالطه برای دگرگون نشان دادن حقایق؛ انکار حسیات و بدیهیات.
-
منطق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] manteq ۱. علمی که با به کار بستن اصول و قواعد آن انسان از خطای فکر یا استدلال غلط محفوظ میماند.۲. روش سخن و استدلال.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] سخن گفتن.۴. [قدیمی] گفتار؛ سخن.
-
استصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esteslāh ۱. (فقه، حقوق) استدلال در حکمی که قاضی بنا به مصلحتی استنباط کند و به آن رٲی بدهد.۲. [قدیمی] به دنبال صلاح کار بودن؛ نیکویی خواستن.
-
حدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hads ۱. قضاوت یا اندیشهای که بر پایۀ ظنّ و گمان باشد نه مدرک و استدلال.۲. (اسم مصدر) (فلسفه) [قدیمی] سرعت انتقال در فهم و استنتاج؛ زود دریافتن.= حدس زدن: (مصدر متعدی) گمان بردن و دریافتن امری به گمان و تخمین.
-
حکمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حکمة، جمع: حِکَم] hekmat ۱. = فلسفه۲. دلیل؛ علت.۳. خِرد؛ فرزانگی.۴. نصیحت.〈 حکمت اشراق: (فلسفه) نوعی فلسفۀ عرفانی که اساس آن وصول به حقایق از طریق کشف و شهود میباشد.〈 حکمت عملی: (فلسفه) آگاهیهای مربوط به امور و روابط انسانی، ...
-
یقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] yaqin ۱. علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود.۲. (صفت) امری که واضح و ثابت شده باشد.۳. (قید) بیشکوشبهه؛ بیگمان.۴. (تصوف) ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی.〈 یقین داشتن: (مصدر لازم)...