کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخراج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استخراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estexrāj ۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.
-
جستوجو در متن
-
مستخرج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mostaxrej استخراجکننده؛ بیرونآورنده.
-
مستنبط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostambat استنباطشده؛ استخراجشده؛ درکشده.
-
کان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل اسم مصدر) (زمینشناسی) kānšenāsi معدنشناسی؛ علم به اکتشافات و استخراج معادن.
-
نمکزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نمکسار› namakzār جایی که از آن نمک استخراج کنند؛ شورهزار؛ معدن نمک.
-
کوکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: coca] (زیستشناسی) ko(u)kā درختچۀ بومی امریکای جنوبی با گلهای کوچک و زرد که از برگهای آن کوکائین استخراج میشود.
-
تحت الارضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تحتالارض) [عربی. فارسی] tahtol'arzi ۱. زیرزمینی؛ چیزهای زیرزمینی.۲. آنچه از زیرزمین استخراج شود؛ معدنی.
-
استقرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استقراء] 'esteqrā ۱. تفحص، جستجو، تحقیق، و کنجکاوی.۲. (منطق) جزئیات را بررسی کردن و یک حکم کلی استخراج کردن؛ از جزء به کل رسیدن.
-
کوکائین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cocaïne] kokā'in آلکالوئیدی جامد، سفید مایل به زرد، بیبو، و تلخمزه که از برگهای درخت کوکا استخراج میشود و مصرف دارویی دارد.
-
زیرزمینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زیرزمین) zirza(e)mini ۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
-
سیانور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cyanure] (شیمی) siyānur نمک اسیدسیانیدریک که سمی مهلک است و جهت ساختن مواد حشرهکش، استخراج طلا و در آبکاری به کار میرود.
-
مورفین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: morphine] (پزشکی) morfin آلکالوییدی با طعم تلخ، به شکل کریستالهای استوانهای و بیرنگ که از تریاک استخراج میشود و در پزشکی به عنوان مسکن و خوابآور به کار میرود.
-
وازلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: vaseline] (شیمی) vāzelin مادۀ روغنی بیبو، بیرنگ، و غیرسمّی که از نفت استخراج میشود و در تهیۀ مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
-
اسیدلاکتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide lactique] (شیمی) 'asidlāktik اسیدی بیرنگ، بیبو، ترش، محلول در آب و الکل که از شیر بریدۀ ترشیده استخراج میشود و در داروسازی، چسبسازی، نساجی، و دباغی چرم به کار میرود.