کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استانه سرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آستانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āstāne ۱. حداقل میزان لازم برای تحریک یک عصب حسی: آستانهٴ شنوایی.۲. قطعۀ زیرین چهارچوب در یا پنجره.۳. نقطۀ آغاز یک عمل: در آستانهٴ ازدواج.۴. = آستان۵. [قدیمی، مجاز] زن؛ همسر.
-
جستوجو در متن
-
کریاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) keryās ۱. درگاه؛ آستان؛ آستانه: ◻︎ به کریاس گفت ای سرای امید / خُنُک روز کاندر تو بُد جمشید (فردوسی: ۵/۳۶۶).۲. [قدیمی] دالان؛ راهرو.۳. [قدیمی] دربار.