کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسایش خاطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'āsāyeš ۱. آسودگی؛ راحتی.۲. استراحت.
-
آسایش جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آسایشجوی› 'āsāyešju ۱. آسایشطلب؛ آسایشخواه؛ آنکه آسایش میخواهد.۲. آنکه دربند تنآسایی است.
-
جستوجو در متن
-
دل آسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] del[']āsā آسایشدهنده به دل؛ آنچه باعث آسایش قلب و آرامش خاطر شود.
-
فراغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فَراغ] fa(e)rāq = فراغت〈 فراغ بال: (اسم مصدر) [مجاز] آرامش؛ آسایش؛ آسودگی خاطر.
-
فارغانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی. فارسی] [قدیمی] fāreqāne در حال فراغت و آسایش خاطر: ◻︎ داشت از تیغ و تیغبازی دست / فارغانه به رود و باده نشست (نظامی: ۶۰۴).