کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ دشواری] 'āsāni ۱. آسان بودن؛ بدون زحمت بودن.۲. [قدیمی] راحتی؛ فراغت.
-
تن آسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹تناسانی› [قدیمی، مجاز] tan[']āsāni ۱. رفاه؛ تنپروری: ◻︎ ایهاالناس جهان جای تنآسانی نیست / مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست (سعدی۲: ۶۳۶).۲. خوشی و تندرستی.
-
واژههای همآوا
-
آسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ دشواری] 'āsāni ۱. آسان بودن؛ بدون زحمت بودن.۲. [قدیمی] راحتی؛ فراغت.
-
جستوجو در متن
-
مساهلت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مساهَلة] mosāhelat با نرمی و آسانی رفتار کردن.
-
کمیاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kamyāb ویژگی هرچیزی که بهآسانی به دست نیاید.
-
سهل الهضم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahlolhazm غذایی که بهآسانی هضم شود؛ آسانگوار.
-
آسان یاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āsānyāb آنچه به آسانی بهدست آید؛ آسانرس؛ سهلالوصول.
-
سهل العبور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahlol'obur راهی که بهآسانی بتوان از آن عبور کرد؛ آسانرو.
-
سهل القیاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sahlolqiyād آنکه به آسانی بتوان او را وادار به هرکاری کرد؛ مطیع؛ آرام.
-
سهل الوصول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahlolvosul آنچه بهآسانی بهدست آید؛ آسانرس؛ آسانیاب.
-
ترفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taraffoh ۱. در رفاه و آسایش بودن.۲. آسودگی و تنآسانی.
-
یسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ عُسر] [قدیمی] yosr ۱. سهولت؛ آسانی.۲. توانگری؛ فراخدستی.
-
ایسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'isār ۱. توانگر شدن؛ بینیاز شدن.۲. آسان شدن.۳. به آسانی زاییدن زن.