کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اسارة] 'esārat اسیر و گرفتار بودن.
-
واژههای همآوا
-
اثارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اثارة] ‹اثاره› [قدیمی] 'esārat ۱. کسی را برانگیختن.۲. جمعآوری، بهویژه جمعآوری اموالی که بهزور از کسی گرفته شده است.
-
جستوجو در متن
-
اسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esār اسارت؛ بند؛ اسیری.
-
گرفتاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) gereftāri ۱. اسارت؛ دربند بودن.۲. [مجاز] دچار شدن.۳. [مجاز] رنج و زحمت و شغل و کار بسیار.