کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از آب درآمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āz] 'āz ۱. حرص و طمع؛ افزونخواهی از هرچیز: ◻︎ چو دانی که بر تو نماند جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴).۲. آرزو و خواهش بسیار.
-
جستوجو در متن
-
غوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qut ۱. درآمدن در چیزی؛ داخل شدن.۲. فروشدن.۳. فرورفتن در آب.
-
زه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zeh ۱. (زمینشناسی) آب زیرزمینی که از زمین یا شکاف سنگ تراوش میکند.۲. (بن مضارعِ زهیدن) = زهیدن۳. (اسم مصدر) [قدیمی] زایش.۴. [قدیمی] نطفه.۵. [قدیمی] بچه.۶. (زیستشناسی) [قدیمی] = زهدان〈 زه زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. از پا درآمدن بهسبب...