کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: arg] ‹ارک› 'arg قصر یا قلعهای کوچک که میان قلعهای بزرگ ساخته میشود: ◻︎ آستان باب ارگت قبلهٴ جمهور باد / ملک و ملک و جان و جاهت تا ابد معمور باد (نزاری: مجمعالفرس: ارگ).
-
ارگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: erg] (فیزیک) 'erg واحد اندازهگیری انرژی در سلسلۀ C.G.S.
-
ارگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: orgue، مٲخوذ از یونانی و لاتینی] (موسیقی) 'org نوعی ساز بادی شبیه پیانو متشکل از دو ردیف صفحهکلید و یک مجموعه پدال که اصوات آن بهوسیلۀ جریان هوا در لولههایی با اندازههای مختلف تولید میشود. Δ نواختن این ساز قدیمی از قرن ...
-
جستوجو در متن
-
هارمونیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: harmonium] (موسیقی) hārmoniyom ساز بادی کوچک شبیه ارگ که با انگشتان نواخته میشود.
-
ژول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: joule] (فیزیک) žul واحد اندازهگیری کار و انرژی معادل ۱۰۷ ارگ (ergs ) در ثانیه.
-
ارغنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹ارغنن، ارغون، ارغن› (موسیقی) [قدیمی] 'arqanun نوعی ساز با تعداد زیادی لوله که با دمیدن هوا در آنها صدا ایجاد میشود؛ ارگ: ◻︎ از سینه صدای ارغنون میآید / وز دیده بهجای اشک خون میآید (ابوسعید ابوالخیر: لغتنامه: ا...
-
ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāz ۱. (موسیقی) هریک از آلات موسیقی که برای نواختن نغمههای موسیقی به کار میرود.۲. (موسیقی) آهنگ.۳. (بن مضارعِ سازیدن و ساختن) = ساختن۴. [قدیمی] آلت؛ وسیله؛ ابزار؛ اسبابوادوات.۵. [قدیمی] اسلحه، خواربار، و سایر لوازم مورد استفاده در جنگ؛ آلت ...