کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارزانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ گرانی] 'arzāni ۱. ارزان بودن؛ کمبهایی.۲. عطا؛ بخشش.۳. (اسم) پیشکش.۴. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) درخور؛ لایق؛ شایسته؛ مستحق.۵. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) فقیر؛ درویش: ◻︎ به ارزانیان بخش هرچت هواست / که گنج تو ارزانیان را سزاست...
-
واژههای مشابه
-
مرگ ارزانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹مرگارژان، مرگارجان، مرگارزان› [قدیمی] marg[']arzāni محکوم به اعدام؛ سزاوار کشته شدن؛ مستحق مرگ؛ کشتنی.
-
جستوجو در متن
-
رخص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] roxs ارزان شدن؛ ارزانی.
-
فراخ سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ تنگسالی و قحطسالی] [قدیمی] farāxsāli فراوانی و ارزانی خواربار در سال.
-
تن آسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹تناسانی› [قدیمی، مجاز] tan[']āsāni ۱. رفاه؛ تنپروری: ◻︎ ایهاالناس جهان جای تنآسانی نیست / مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست (سعدی۲: ۶۳۶).۲. خوشی و تندرستی.
-
تواب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] tavvāb ۱. بازگشتکننده از گناه؛ توبهکننده.۲. بخشایندۀ گناه؛ ارزانیدارندۀ توبه؛ توبهپذیرنده.۳. (اسم، صفت) از صفات باریتعالی.
-
گرانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ga(e)rāni ۱. [مقابلِ ارزانی] گران بودن: ◻︎ ابر آبستن دُرّیست گران / وز گرانیش گهر ارزان است (انوری: ۸۰).۲. [مقابلِ سبکی] سنگینی: ◻︎ یار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران / سبکی به ز گرانی به همه روی و شمار (فرخی: ۹۸).۳. (اسم) (فیزیک) [مجاز...