کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتفاعگرفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gereftegi ۱. گرفته بودن.۲. بسته بودن؛ بسته شدن.۳. [مجاز] اندوهگینی؛ تیرگی؛ ملال خاطر.
-
ارتفاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ertefā' ۱. فاصلۀ عمودی چیزی نسبت به یک سطح؛ بلندی: ارتفاع قلهٴ دماوند نسبت به سطح زمین ۶۱۷۰ متر است.۲. (ریاضی) پارهخطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد.۳. (اسم مصدر) (ادبی) در بدیع، آوردن اسم یا صفتی ...
-
ماه گرفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹ماهگرفت› (نجوم) [قدیمی] māhgereftegi = خسوف
-
زبان گرفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zabāngereftegi زبانگرفته بودن؛ لکنت زبان.
-
ارتفاع سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'sanj وسیلهای برای تعیین ارتفاع از سطح دریا.
-
ارتفاع یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'yāb وسیلهای دارای دوربین برای اندازه گرفتن زوایای افق یا فاصلههای سمتالرٲسی ستارگان.