کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طرب آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹طربآرای› [قدیمی] tarab[']ārā آرایندۀ مجلس طرب و شادی؛ گرمکنندۀ مجلس بزم.
-
عالم آرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عالمآرای› [قدیمی] 'ālam[']ārā آرایندۀ عالم؛ آرایشدهندۀ عالم؛ جهانآرا.
-
عبارت آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عبارتآرای› [قدیمی] 'ebārat[']ārā آرایندۀ عبارت؛ آرایندۀ سخن؛ سخنآرا.
-
صورت آرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹صورتآرای› [قدیمی] surat[']ārā ۱. = آرایشگر۲. [مجاز] = نقاش
-
واژههای همآوا
-
آرا
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آراستن) ‹آرای› 'ārā ۱. = آراستن۲. آراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): انجمنآرا، بزمآرا، جهانآرا، خودآرا، رزمآرا، سخنآرا.۳. (اسم) [مخففِ آرایش] [قدیمی] زیب؛ زیور: ◻︎ میان گوهر و زیور سراپای / بتان را زشت کرده زیب و آرای (فخرالدیناسعد...
-
آرا
فرهنگ فارسی عمید
[عربی: آراء، جمعِ رٲی] = رٲی 'ārā
-
جستوجو در متن
-
گلشن طراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. معرب] [قدیمی] golšantarāz گلشنآرا؛ باغبان.
-
سخن پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] soxanpardāz سخندان؛ بلیغ و فصیح؛ سخنآرا.
-
سخن پرور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] soxanparvar سخنپرداز؛ سخنآرا؛ بلیغ و فصیح.
-
عبارت پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'ebāratpardāz کسی که مقصود خود را با الفاظ نغز بیان میکند؛ عبارتآرا.
-
بوستان بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹بستانبان› [قدیمی] bustānbān نگهبان بوستان؛ باغبان؛ بوستانپیرا؛ بستانپیرا؛ بستانآرا.
-
نکته پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] noktepardāz نکتهپرور؛ نکتهآرا؛ کسی که نکته یا مطلبی را خوب ادا کند.
-
تریبون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tribune] teribu(o)n ۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن میایستد.۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان میکنند.
-
یساول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹یساور، یاساور› yasāvol ۱. جلودار؛ قراول؛ نگهبان.۲. [قدیمی] در دورۀ صفویه، مٲمور تشریفات؛ نقیب؛ صفآرا.