کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
عذب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'azb ۱. پاکیزه.۲. گوارا؛ خوشگوار.
-
عذب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'azab ۱. خاشاک.۲. شاخههای درخت.۳. اطراف چیزی.۴. آن قسمت از عمامه یا دستار که بر دو شانه میافتد.۵. بند ترازو.
-
عزب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: عُزّاب] 'azab ازدواج نکرده؛ مجرد.