کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ادامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ادامَة] 'edāme ۱. پایداری.۲. (اسم) دنباله: ادامهٴ صحبت.۳. دنبال کردن؛ پیگیری کردن.
-
جستوجو در متن
-
استمرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estemrār ادامه داشتن؛ پیوستگی؛ دوام.
-
ممتد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ممتدّ] momtad[d] ۱. ادامهدار.۲. امتدادیافته؛ کشیده؛ دراز.۳. (قید) بهطور ادامهدار.
-
مطبقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مطبقَة] (پزشکی) [قدیمی] motbeqe تب شدیدی که یک روز به طور مداوم ادامه دارد.
-
مداومت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مداوَمة] modāvemat ۱. پیوسته در کاری بودن؛ دوام دادن؛ ادامه دادن.۲. پایداری و ثبات در کاری.
-
دبیرستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dabirestān مدرسهای که شاگردان پس از تمام کردن دورۀ راهنمایی در آنجا به تحصیل ادامه میدهند؛ مدرسۀ متوسطه.
-
کرومانیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cro-magnon] (زیستشناسی) ko(e)romān[i]yon نژاد باستانی انسان که دورۀ زندگیاش تا عصر حجر ادامه داشته و مشابهت آنها با انسان کنونی بیش از نژادهای دیگر بوده است.
-
دنبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dombāl ۱. دم؛ دنب.۲. پس؛ عقب؛ پشت و عقب کسی یا چیزی.〈 دنبال کردن: (مصدر متعدی)۱. عقب کسی یا کاری رفتن.۲. کاری را ادامه دادن.
-
مطالعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مطالَعَة] motāle'e ۱. اطلاع یافتن از چیزی با ادامۀ نظر در آن.۲. خواندن کتاب یا نوشتۀ دیگر و دقت کردن در آن.۳. بررسی.
-
ناک اوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [انگلیسی: knock-out] (ورزش) nāk[']o[w]t در بوکس، حالتی که ورزشکار در اثر ضربات حریف به زمین افتاده و قادر به ادامۀ بازی نباشد.
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: watt] (فیزیک) vāt واحد قدرت الکتریسیته که برای ادامۀ جریان برق لازم میشود. Δ برگرفته از نام جیمز وات، مخترع دیگ بخار.
-
اسمز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: osmose] ‹اسموز› (شیمی) 'osmoz عبور مایعات یا گازها از غشا برای حرکت از محیط کمغلظت به محیط غلیظتر. Δ یاختههای گیاهی و حیوانی با این عمل مواد ضروری برای ادامۀ زندگی خود را میگیرند و فضولاتی را که در داخل آنها جمع می...
-
سوزاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سوزنک› (پزشکی) suzāk بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت میکند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار میشود که مدت سه تا چهار هفته ادامه مییابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند.
-
غیبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیبة] qeybat ۱. [مقابلِ حضور] غایب شدن؛ ناپیدا شدن؛ پنهان شدن از نظر؛ نهان بودن.۲. در شیعۀ اثناعشری، نهان بودن امام دوازدهم از انظار.〈 غیبت صغرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم از چهار سال بعد از تولد یعنی از سال ۲۶۰ (هـج...