کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'axir ۱. پسین؛ آخری؛ بازپسین؛ واپسین.۲. (اسم) دنباله و آخر چیزی.۳. (اسم) آخرین موقع پیش از این.
-
اخیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'axyar بهتر.
-
جستوجو در متن
-
اواخر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'avāxer ۱. [جمعِ اَخِیر] = اخیر۲. [جمع آخرَة] [قدیمی] = آخرت
-
لاتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: latin] ‹لاتن، لاتینی› lātin ۱. از شاخههای زبانهای هندواروپایی که تا قرون اخیر زبان علمی و کلیسایی در کشورهای اروپای غربی بود.۲. الفبای این زبان که از الفبای یونانی باختری گرفته شده و بعدها اساس و بنیان الفباهای اروپای غربی قرار گر...
-
قافیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قافیَة (= آخر چیزی)، جمع: قَوافی] qāfiye ۱. پشت گردن؛ پس گردن.۲. آخر چیزی.۳. (ادبی) یک مصوت یا رشتهای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراعهای یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معن...