کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخشیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخشیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'axšij = آخشیج
-
واژههای مشابه
-
آخشیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: آخشیجان] ‹آخشیگ، اخشیج، خشیج› [قدیمی] 'āxšij ۱. هریک از عناصر چهارگانه (آب، آتش، باد و خاک)؛ عنصر.۲. (صفت) ضد؛ مخالف؛ نقیض: ◻︎ کجا گوهری چیره شد زاین چهار / یکی آخشیجش بر او برگمار (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۱).
-
چار آخشیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čār[']āxšij = چهارآخشیج
-
واژههای همآوا
-
آخشیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: آخشیجان] ‹آخشیگ، اخشیج، خشیج› [قدیمی] 'āxšij ۱. هریک از عناصر چهارگانه (آب، آتش، باد و خاک)؛ عنصر.۲. (صفت) ضد؛ مخالف؛ نقیض: ◻︎ کجا گوهری چیره شد زاین چهار / یکی آخشیجش بر او برگمار (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۱).
-
جستوجو در متن
-
عناصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عناصِر، جمعِ عنصر] 'anāse(o)r = عنصر〈 عناصر اربعه: [قدیمی] عناصر چهارگانه؛ آب، خاک، باد، آتش؛ آخشیجان؛ چهار آخشیج.
-
عنصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عناصر] 'onsor ۱. (شیمی) جسمی که قابل تجزیه و تقسیم به مواد دیگر نباشد، مانند آهن و طلا؛ جسم بسیط.۲. [مجاز] فرد؛ آدم.۳. آنچه در به وجود آمدن چیزی تٲثیر داشته باشد؛ عامل.۴. [قدیمی] هریک از چهار عنصر اربعه؛ آخشیج.۵. [قدیمی، مجاز] ا...