کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ارادی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ارادَة) [عربی: ارادیّ] 'erādi از روی میل و قصد؛ اختیاری؛ آگاهانه: رفتار ارادی.
-
چهاردیواری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) [عامیانه، مجاز] ča(ā)hārdivāri ۱. زمینی که در چهار سمت آن دیوار باشد.۲. خانه: چهاردیواری، اختیاری.
-
جبریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جبریَّة، مقابلِ قدریه و مفوضه] [قدیمی] jabriyye ۱. (فلسفه) فرقهای اسلامی که قائل به جبر میباشد و بنده را فاعل مختار نمیداند و معتقدند تمام اعمال آدمی به ارادۀ خداوند است و بنده اختیاری از خود ندارد؛ مجبره.۲. (صفت نسبی، منسوب به جبر) ه...
-
حق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حقّ] haq[q] ۱. [مقابلِ باطل] راست؛ درست: حرفِ حق.۲. (اسم) اختیاری که طبیعت، قانون، یا عرف به کسی داده است: حقّ حرف زدن.۳. (اسم) هزینه یا کارمزدی که در برابر انجام کاری به شخص یا نهادی پرداخت میشود: حقّ بیمه.۴. (اسم) تسهیلاتی که شخص در ب...