کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احداث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احداث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حَدَث] [قدیمی] 'ahdās = حدث
-
احداث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehdās ۱. تٲسیس کردن؛ ساختن.۲. [قدیمی] چیز تازه به وجود آوردن.
-
واژههای مشابه
-
احداث الدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹احداث دهر› [قدیمی] 'ahdāsod[d]ahr مصائب روزگار؛ سختیهای زمانه.
-
جستوجو در متن
-
تکوین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] takvin بهوجود آوردن؛ هستی دادن؛ آفریدن؛ احداث کردن.
-
امتیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtiyāz ۱. برتری داشتن؛ مزیت داشتن.۲. (اسم) اجازهای که دولت برای احداث کارخانه یا استخراج معدن یا انتشار روزنامه یا برخی کارهای دیگر به کسی بدهد؛ پروانه؛ جواز.۳. (اسم) نمرۀ مسابقات.