کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتمال زیان و ضرر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ضرر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zarar ۱. [مقابلِ نفع] گزند؛ نقصان؛ زیان.۲. تنگی و بدحالی.〈 ضرر زدن: (مصدر لازم) زیان رساندن.〈 ضرر کردن (کشیدن): (مصدر لازم) زیان دیدن؛ زیان بردن.
-
زیان کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ziyānkāri زیان بردن؛ ضرر کردن.
-
زیان آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ziyān[']āvar چیزی که سبب زیان و خسارت و آسیب شود؛ آنچه ضرر برساند؛ زیانآورنده.
-
ضرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zerār ضرر زدن؛ زیان رساندن؛ گزند رساندن.
-
خسارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خَسارَة] xesārat ۱. ضرر کردن؛ زیان دیدن.۲. (اسم) زیان.۳. (اسم) غرامت.
-
ضر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضرّ] [قدیمی] zarr ۱. زیان رساندن؛ گزند رساندن.۲. (اسم) [مقابلِ نفع] ضرر؛ زیان.۳. تنگدستی؛ سختی.
-
اضرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ezrār ضرر رسانیدن؛ زیان رساندن؛ گزند رسانیدن.
-
خسران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xosrān ۱. ضرر کردن؛ زیان دیدن.۲. زیانکاری.
-
تضرر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazarror ۱. زیان بردن؛ ضرر کشیدن.۲. گزند دیدن.
-
زیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ziyān] ziyān ۱. نقصان.۲. [مقابلِ سود] خسارت؛ ضرر.
-
مضرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مضَرّة، مقابلِ منفعت، جمع: مضارّ] maze(a)rrat ضرر؛ زیان؛ گزند.
-
شر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شرّ] šar[r] ۱. [مقابلِ خیر، جمع: شرور] بدی؛ فساد.۲. ضرر؛ زیان.
-
سوزیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سود و زیان] [قدیمی] suziyān ۱. نفع و ضرر.۲. مال و سرمایه.۳. [مجاز] راز؛ سر: ◻︎ قلم دو زبان است و کاغذ دوروی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمالالدین اسماعیل: ۳۵۴).
-
ریسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: risque] risk ۱. احتمال خطر.۲. (اسم مصدر) [عامیانه] اقدام به کاری که نتیجۀ آن معلوم نبوده و احتمال خطر یا ضرر وجود داشته باشد.
-
آفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آفة، جمع: آفات] 'āfat ۱. بلا؛ زیان.۲. هر چیزی که مایۀ تباهی، فساد، و زیان شود.