کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتراق 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کربنیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carbonique] [قدیمی] karbonik انیدریدی که نتیجۀ احتراق کربن با اکسیژن است.
-
اگزوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از انگلیسی: exhaust] ‹اِکزُس› 'egzoz لولهای که محصولات احتراق در موتور از طریق آن تخلیه میشود.
-
سوزآور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) suz[']āvar ۱. آنچه سبب سوزش شود؛ سوزآورنده.۲. چیزی که باعث احتراق شود؛ محرَق.
-
محترق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mohtareq ۱. (نجوم) ویژگی ستارهای که دچار احتراق شده.۲. [قدیمی] آتشگرفته؛ سوزان.۳. [قدیمی] شدید؛ سخت.
-
آنتراسیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anthracite] (زمینشناسی) 'ānt[e]rāsit نوعی زغالسنگ سیاه، براق، سبک با ۹۳ تا ۹۵ درصد کربن که بهترین مادۀ قابل احتراق در کوره و بخاری است.
-
متان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: méthan] (شیمی) metān گازی بیرنگ، بیبو، بیطعم، سبکتر از هوا، و قابل احتراق که با شعلۀ زرد در هوا میسوزد و در مرداب، فاضلاب، و معادن زغالسنگ یافت میشود؛ گاز مرداب.
-
نفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) naft مایعی غلیظ، تیرهرنگ، و قابل احتراق که بهوسیلۀ چاههای عمیق از زیر زمین استخراج میشود و از آن اتر، بنزین، روغنهای سبک، مازوت، و چندینهزار فراوردۀ پتروشیمی دیگر بهدست میآید.
-
منواکسید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: monoxyde] mono'oksid اکسیدی که یک اتم اکسیژن داشته باشد.〈 منواکسید کربن: [قدیمی] گازی بیرنگ، بیبو، و بیطعم که از احتراق ناقص کربن تولید میشود. استنشاق آن باعث خفگی انسان میگردد.
-
جت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: jet] jet ۱. نوعی هواپیما که بهواسطۀ فشار ناشی از خروج گازهای حاصل از احتراق از دهانۀ عقب آن بهسرعت رو به جلو رانده میشود و سرعت آن بیش از هواپیماهای معمولی است.۲. فواره.
-
فشفشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fešfeše ۱. نوعی اسباببازی که از یک لولۀ باریک محتوی باروت تشکیل شده و هنگام سوختن به هوا میرود و نورافشانی میکند.۲. هر آلت یا دستگاهی که دارای مواد محترقه باشد و پس از احتراق به هوا برود.