کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehterāz ۱. دوری کردن از کسی یا چیزی؛ پرهیز کردن.۲. [قدیمی] ملاحظه.
-
جستوجو در متن
-
ساسان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از بربری] ‹ساسی› sāsān کسی که از ملک و مال احتراز کند؛ فقیر؛ درویش.
-
احتریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ احتراز] [قدیمی] 'ehteriz = احتراز: ◻︎ گر تیغ میزنی، سپر اینک وجود من / عیّار مدعی کند از دشمن احتریز (سعدی۲: ۴۶۱).
-
ناجنس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] nājens بدنژاد؛ بدسرشت؛ بدذات؛ بدکردار: ◻︎ نخست موعظهٴ پیر میفروش این است / که از مصاحب ناجنس احتراز کنید (حافظ: ۴۹۴).
-
بودیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bouddhisme] budism عقاید و تعلیمات آیین بودایی که ترک لذات و شهوات، احتراز از دزدی و دروغگویی و اعمال ناشایستۀ دیگر، کوشش در کسب علم، تزکیۀ نفس، خدمت به خلق، و آزار نرساندن به جانداران را توصیه میکند.
-
تصوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tasavvof ۱. طریقه و مسلکی که پیروان آن به احتراز از خواهشهای نفسانی و اعراض از ماسویاللّه دلالت میشوند. اهل تصوف برای رسیدن به حقیقت باید ریاضتهایی تحمل کنند و مراحلی به نام مراحل سلوک را بپیمایند و پیر یا مرشد آنان را در پیمودن این ...
-
پرهیز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پرهیزیدن و برهیختن) [پهلوی: pahrēč] parhiz ۱. = پرهیزیدن۲. (اسم مصدر) حذر؛ احتراز؛ اجتناب.۳. (اسم مصدر) خویشتنداری؛ خودداری از انجام دادن کاری یا خوردن چیزی که ضرر داشته باشد.۴. (اسم مصدر) خودداری از حرام.〈 پرهیز جستن: (مصدر لازم) [ق...