کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احاطه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فروگرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] forugereftan ۱. احاطه کردن؛ محاصره کردن؛ گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن؛ در میان گرفتن.۲. اشغال کردن؛ تصرف کردن.
-
اشتمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eštemāl دربر داشتن؛ احاطه کردن؛ فراگرفتن و دربر داشتن.
-
شمول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] šomul همه را فرارسیدن؛ همه را فراگرفتن؛ احاطه کردن.
-
حصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hasr ١. دور چیزی را گرفتن؛ احاطه کردن: حصر آبادان.٢. شمارش کردن.٣. انحصار.
-
فراگرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) farāgereftan ۱. یاد گرفتن؛ آموختن.۲. گرفتن.۳. تصرف کردن.۴. [قدیمی] برداشتن.۵. احاطه کردن.
-
اکتناف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ektenāf ۱. پناه گرفتن؛ پناهگاه ساختن.۲. احاطه کردن.۳. پناه دادن.
-
تحدیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahdiq ۱. نظر دوختن به چیزی؛ خیره نگریستن؛ تیز نگریستن.۲. احاطه کردن؛ گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن.
-
محاصره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محاصَرَة] mohāsere کسی را در حصار یا تنگنا انداختن و اطراف او را احاطه کردن.〈 محاصرۀ گازانبری: (نظامی) حرکت دو ستون سرباز برای محاصرۀ دشمن بهطوریکه نیروهای دشمن را مانند دو لبۀ گازانبر در میان بگیرند.