کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجساد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجساد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جسد] 'ajsād = جسد
-
جستوجو در متن
-
مومیاگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی] mum[i]yāgar کسی که اجساد را مومیایی میکند.
-
خارصینی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: خارچینی] (شیمی) [قدیمی] xārsini از اجساد صناعت کیمیا؛ روی.
-
مومیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مومیاء، معرب، مٲخوذ از یونانی؟] [قدیمی] mum[i]yā مادهای سیاهرنگ شبیه قیر که با آن اجساد مردگان را نگهداری میکنند؛ خوپخین.
-
تناسخیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تناسخیَّة] tanāsoxiy[y]e فرقهای که قائل به انتقال ارواح به اجساد و منکر بعث و حشر باشد و به عقیدۀ آن روح انسان نیکوکار پس از مردن در بدن انسان عاقل و هوشیاری داخل میشود که در دنیا لذت ببرد و خوش بگذراند و برعکس روح انسان بدکار در جسم ح...