کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آثام] [قدیمی] 'esm گناه؛ بزه.
-
واژههای مشابه
-
آثم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اَثَمَة] [قدیمی] 'āsem گناهکار.
-
واژههای همآوا
-
آثم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اَثَمَة] [قدیمی] 'āsem گناهکار.
-
اسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اسما و اسامیّ] 'esm کلمهای که برای نامیدن انسان، حیوان، یا چیزی به کار میرود، مانندِ پدر، اسب، و شمشیر؛ نام.〈 اسم اشاره: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که برای اشاره به شخصی یا چیزی به کار برود، مانندِ این و آن؛ صفت اشاره.&la...
-
اصم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اصمّ] 'asam[m] ۱. (ریاضی) = جذر 〈 جذر اصم۲. (اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن فاعلاتن.۳. [جمع: صُمّ] [قدیمی] ویژگی کسی که گوشش نمیشنود؛ کر؛ ناشنوا.۴. [قدیمی] سخت؛ محکم.
-
آسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: asthme] (پزشکی) 'āsm بیماری مزمن تنفسی ناشی از آلرژی که باعث تنگی نفس و سرفههای شدید میشود.
-
جستوجو در متن
-
آثام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اِثْم] [قدیمی] 'āsām = اثم