کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر سوختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دل سوختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] delsuxtegi دلسوخته بودن؛ آزردگی.
-
سوختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) suxtegi ۱. حالت سوخته شدن یا سوخته بودن.۲. (اسم) (پزشکی) آسیب بافت پوست ناشی مواد سوختنی و برحسب وسعت و عمق سوختگی به سه درجه تقسیم میشود که درجۀ سوم شدیدترین و خطرناکترین آن است و عفونت و مرگ را به همراه دارد.
-
آهن داغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āhandāq اثر سوختگی بر نقطهای از پوست بدن کسی یا حیوانی با آهن گداخته برای علامت گذاشتن یا درمان درد.
-
کی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کَیّ] [قدیمی] key ۱. داغ کردن پوست بدن با آهن تفته.۲. (اسم) جای سوختگی با آهن گداخته.
-
حرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] harq ۱. سوزاندن.۲. سوختن.۳. سوختگی.۴. خراشیدن.۵. ساییدن؛ سوهان کردن.
-
حرقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حرقة] [قدیمی] ho(a)rqat ۱. حرارت؛ گرمی.۲. سوزش.۳. سوختگی.
-
سوزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹سوجش› suzeš ۱. عمل سوختن.۲. (اسم) درد کردن عضوی از اعضای بدن شبیه دردی که در اثر سوختگی پوست بدن احساس میشود.
-
تاول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تول› (پزشکی) tāval هر نوع برآمدگی که در اثر سوختگی یا ساییده شدن در پوست بدن بهوجود میآید و روپوست از لاپوست جدا میشود و مایعی در میان آن دو جمع میشود.
-
سرمازدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sarmāzadegi ۱. آفتی که از سرمای سخت به گیاهها و درختان یا میوۀ آنها برسد.۲. (پزشکی) آسیبی که بهواسطۀ سرمای شدید در بعضی از اعضای بدن پیدا شود و شبیه سوختگی است.
-
ماسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: masque] māsk ۱. صورتک؛ نقاب.۲. پوشش پارچهای که برای جلوگیری از ورود ذرات معلق در هوا جلوی بینی و دهان قرار میدهند.۳. وسیلهای که برای محافظت از سوختگی در موقع جوشکاری جلوی صورت میگیرند.۴. [مجاز] حالتی که فرد برای پنهان کردن احساسات...
-
آبله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) 'āb[e]le ۱. تاولی که به سبب سوختگی یا ساییده شدن پوست پیدا شود؛ تاول.۲. نوعی بیماری ویروسی که باعث تب شدید، درد ستون فقرات، و ایجاد بثورات میشود و آثار آن برای همیشه روی پوست باقی میماند. Δ برای جلوگیری از این بیماری مایۀ آب...