کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتحادیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فدرال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: fédéral] (سیاسی) federāl ویژگی حکومتی که بهصورت اتحادیهای از ایالات خودگردان اداره میشود.
-
فدراسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fédération] fed[e]rās[i]yon ۱. (ورزش) سازمان یا انجمنی که برای اداره کردن رشتهای ورزشی تشکیل شود.۲. اتحادیهای از سندیکاهای کارگری.۳. (سیاسی) اتحادیهای از چند ایالت که بهصورت یک کشور اداره میشود.
-
کارتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cartel] (اقتصاد) kārtel ائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود؛ اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمتها.
-
تراست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: trust] ‹تروست› (اقتصاد) terāst اتحادیهای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانیِ مربوط به یکرشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت، و حفظ منافع خودشان تشکیل میشود.