کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوبکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سُنَّة) [عربی: سنّیّ، مقابلِ شیعه] sonni کسی که پیرو اهل سنت پیغمبر و قائل به خلافت ابوبکر و جانشینان او است.
-
صاحب غار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebqār ۱. یار غار.۲. لقب ابوبکر که همراه حضرت رسول به غار رفت.
-
خلفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خلفاء، جمعِ خَلیفَة] xolafā = خلیفه〈 خلفای راشدین (اربعه): چهار خلیفۀ بعد از پیامبر اسلام (ابوبکر، عُمَر، عثمان، و علی).
-
صباحیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صبّاحیَّة] [قدیمی] sabbāhiy[y]e ۱. فرقهای از اسماعیلیه؛ پیروان حسن صباح.۲. فرقهای از شیعۀ زیدیه که ابوبکر را امام میدانستند.
-
امیرالمؤمنین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'amiro(a)lmo'menin ۱. امیر مؤمنان؛ سرور مؤمنان؛ لقب خلیفههای مسلمانان (به جز ابوبکر).۲. لقبی که شیعیان اختصاصاً به حضرت علی(ع) اطلاق میکنند.
-
رافضی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رافضیّ] rāfezi در اصطلاح اهل سنت، شیعه. Δ زیرا شیعه رٲی صحابه را در بیعت با ابوبکر و عمر رد کردند و امامت را بعد از حضرت رسول خاص علیبن ابیطالب دانستند.
-
یار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: âyārîh-âyār] yār ۱. محبوب؛ معشوق.۲. دوست؛ رفیق؛ همدم.۳. (ورزش) هریک از بازیکنان یک تیم.۴. (اسم، صفت) همکار.۵. (اسم، صفت) [مجاز] همراه.۶. (اسم، صفت) مددکار.۷. دارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): هوشیار.۸. یاریرساننده؛ کمککننده (در ترکیب با...
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...