کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالخیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آلا› [قدیمی] 'āl سرخ کمرنگ: ◻︎ میرُست ز دشت خاوران لالهٴ آل / چون دانهٴ اشک عاشقان در مه و سال (ابوسعید ابوالخیر: ۳۸۳).
-
ارغنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹ارغنن، ارغون، ارغن› (موسیقی) [قدیمی] 'arqanun نوعی ساز با تعداد زیادی لوله که با دمیدن هوا در آنها صدا ایجاد میشود؛ ارگ: ◻︎ از سینه صدای ارغنون میآید / وز دیده بهجای اشک خون میآید (ابوسعید ابوالخیر: لغتنامه: ا...