کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابرش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'abraš ۱. اسبی که خالهای مخالف رنگ (خصوصاً سرخ و سفید) خود داشته باشد.۲. [مجاز] رنگارنگ.
-
جستوجو در متن
-
مکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امکِنة، جمعالجمع: اماکن] makān جا؛ محل؛ جایگاه.〈 مکان ابرش: زمینی که در آن گیاهان بسیار به رنگهای مختلف باشد.
-
جم زیور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] jamzivar اسبی که پیشانی، شکم، و دستوپایش سفید باشد: ◻︎ آتش و آب و باد و خاک شده / ابرش و خنگ و بور و جمزیور (مسعودسعد: ۲۲۴).