کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابراهیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابراهیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عبری] 'ebrāhim چهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه.
-
جستوجو در متن
-
کتب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ، کتاب] kotob =کتاب〈 کتب اربعه: چهار کتاب آسمانی، شامل صحف ابراهیم، تورات، انجیل، و قرآن.
-
حنیف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: حُنَفاء] hanif ۱. راست؛ مستقیم.۲. ثابت و پایدار در دین.۳. کسی که متمسک به دین اسلام یا در ملت ابراهیم و موحد باشد.
-
خلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: اَخِلاّء و خُلاّن] xalil ۱. لقب ابراهیم پیامبر.۲. [قدیمی] دوست مهربان و یکدل؛ دوست صادق.
-
حادثات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حادِثَة] [قدیمی] hādesāt = حادثه: ◻︎ بمان ز آتش غوغای حادثات مصون / چنان کز آتش نمرود بود ابراهیم (انوری: ۳۵۴).
-
انبیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: انبیاء، جمعِ نَبِیّ] 'ambiyā ۱. = نَبِیّ۲. بیستویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۲ آیه.〈 انبیای اولوالعزم: پیغمبرانی که صاحب کتاب و شریعت مستقل بودند (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد)؛ پیغمبران مرسل.
-
ذبیح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zabih ۱. مذبوح؛ گلوبریدهشده.۲. حیوانی که برای کشتن و قربانی کردن لایق باشد.۳. گوسفند کشتنی.۴. گوسفند قربانی.۵. لقب اسماعیل پسر حضرت ابراهیم؛ ذبیحالله.
-
پیغمبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) peyqāmbar ۱. هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی، و یا بهواسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند؛ پیغامبر؛ پیامبر؛ پیمبر.۲. آنکه پیغامی از طرف کسی برای دیگری ببرد. &Delta...