کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ائمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ائمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ائمة، جمعِ امام] 'a'emme = اِمام
-
جستوجو در متن
-
وهابیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی منسوب به محمدبن عبدالوهاب، پدیدآورندۀ این فرقه، اسم) [عربی: وهابیّة] vahhābiy[y]e فرقهای در اسلام که فرقههای دیگر را کافر دانسته و زیارت قبر ائمه را جایز نمیدانند و نهی میکنند.
-
بقعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بقعَة، جمع: بِقاع] boq'e ۱. بنایی که بر بالای آرامگاه ائمه و بزرگان ساخته میشود.۲. [قدیمی] ناحیه.۳. [قدیمی] خانه.۴. [قدیمی] خانقاه؛ صومعه.
-
مشهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مشاهد] [قدیمی] mašhad ۱. محل حاضر شدن مردم؛ محضر؛ محل حضور.۲. محل شهادت؛ شهادتگاه.۳. مزار و آرامگاه یکی از ائمه.
-
تعزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تعزیَة] ta'ziye ۱. روضهخوانی، عزاداری، و برپا داشتن مجلس عزا برای هریک از امامان، مخصوصاً امامحسین.۲. (اسم) نمایشی با کلام منظوم یا آهنگین که مصائب ائمه به ویژه امامحسین را به تصویر میکشد.
-
حدیث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hadis ۱. سخنی که از پیغمبر اسلام و ائمه نقل شده است.۲. سخن؛ کلام.۳. [قدیمی] داستان؛ حکایت.۴. (فلسفه) = حادث۵. (صفت) [قدیمی] نو؛ تازه؛ جدید.۶. [قدیمی] خبر.〈 حدیث اسرا: حدیث معراج.〈 حدیث رفع: [قدیمی] حدیثی که در آن اموری از مکلفا...