کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَصْوَاتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'asvāt ۱. [جمعِ صَوت] = صوت۲. (ادبی) در دستور زبان، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی، یا درد و افسوس گفته میشود، مانندِ آه، بهبه، آخ؛ شبه جمله.
-
واژههای همآوا
-
اسواط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَوْط] [قدیمی] 'asvāt = سوط
-
اصوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'asvāt ۱. [جمعِ صَوت] = صوت۲. (ادبی) در دستور زبان، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی، یا درد و افسوس گفته میشود، مانندِ آه، بهبه، آخ؛ شبه جمله.
-
جستوجو در متن
-
فونوگراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phonographe] [منسوخ] fonogerāf دستگاهی که اصوات را روی نوار ضبط و بعد آنها را تکرار میکند.
-
صداسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (موسیقی) se(a)dāsanj وسیلهای برای اندازهگیری و تعیین ارتعاشات اصوات.
-
شنوایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) ‹اشنوایی› šenavāy(')i از حواس پنجگانه که اصوات با آن شنیده میشود و اندام آن گوش است.
-
زبان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) zabānšenāsi علمی که دربارۀ زبانهای مختلف، چگونگی ساختمان و اصوات و اشکال هر یک، و ارتباط میان آنها بحث میکند.
-
پیانو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: piano] (موسیقی) piyāno آلت موسیقی بهصورت صندوقی بزرگ و پایهدار، دارای یک ردیف شستی در جلو آن که با نواختن هر شستی، چکشی به یک سیم کشیده شده برخورد میکند و به این طریق اصوات ایجاد میشود.
-
طوطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توتی، طوطک، توتک› (زیستشناسی) tuti پرندهای با پرهای سبز و سرخ و منقار خمیده که میتواند بعضی اصوات را تقلید کند: ◻︎ در پس آینه طوطیصفتم داشتهاند / آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم (حافظ: ۷۶۲).
-
ارگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: orgue، مٲخوذ از یونانی و لاتینی] (موسیقی) 'org نوعی ساز بادی شبیه پیانو متشکل از دو ردیف صفحهکلید و یک مجموعه پدال که اصوات آن بهوسیلۀ جریان هوا در لولههایی با اندازههای مختلف تولید میشود. Δ نواختن این ساز قدیمی از قرن ...
-
طاسات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (موسیقی) [قدیمی] tāsāt ۱. مجموعهای از سیوپنج ظرف چینی، شیشهای، یا فلزی که برحسب کوچکی و بزرگی، ضخامت و نازکی، و کم و زیاد بودن مایع داخل آنها، اصوات آنها تنظیم میشد و نوازنده بهوسیلۀ ضرباتی که به آن ظروف میزد نتها و آهنگهای مخت...
-
ضبط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zabt ۱. گرفتن و نگهداشتن؛ حفظ کردن.۲. محکم کردن.۳. نگهداری.۴. بایگانی.۵. تصرف کردن.〈 ضبط صوت: دستگاهی که با برق یا باتری کار میکند و بهوسیلۀ آن اصوات را بر روی نوار ضبط میکنند.〈 ضبط کردن: (مصدر متعدی)۱. تصرف کردن.۲....