کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَذَانٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آذان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُذْن و اُذُن] (زیستشناسی) [قدیمی] 'āzān = اُذُن
-
اذان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) 'azān کلمات مخصوصی به زبان عربی که در ساعات معیّن برای فراخواندن مردم به نماز با آواز بلند ادا میشود.
-
آذان الفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'āzānolfār = مرزنگوش
-
واژههای همآوا
-
آذان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُذْن و اُذُن] (زیستشناسی) [قدیمی] 'āzān = اُذُن
-
اذان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) 'azān کلمات مخصوصی به زبان عربی که در ساعات معیّن برای فراخواندن مردم به نماز با آواز بلند ادا میشود.
-
جستوجو در متن
-
مؤذن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mo'azzen اذانگو.
-
مئذنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مئذنَة، جمع: مآذن] [قدیمی] me'zane جای اذان گفتن در مناره.
-
اقامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اقامَة] 'eqāme ۱. برپا داشتن.۲. (اسم) (فقه) کلمات مخصوصی که بعد از اذان و قبل از شروع نماز بیان میشود و شامل اذان بهاضافۀ لفظ «قد قامت الصلوة» است؛ اذان دوم.۳. (اسم) «الله اکبر» که در آغاز نماز گفته میشود.۴. [قدیمی] در جایی م...
-
مکبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mokabber اذانگوینده در نماز جماعت؛ تکبیرگوینده.
-
اللـه اکبر
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: (= خدا بزرگ است)] 'allāho'akbar در مقام تعجب از عظمت و شگفتی چیزی میگویند. Δ در اذان، اقامه، و نماز گفته میشود.
-
گلدسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) goldaste ۱. دستۀ گل.۲. منارۀ بلندی که مساجد برای اذان گفتن درست میکنند.
-
تکبیرةالاحرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) takbiratol'ehrām از مقدمات نماز، عبارت از چهار تکبیر پس از اذان که در تکبیر آخر نماز را شروع میکنند.
-
گلبانگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] golbāng بانگ بلند؛ آواز رسا؛ گلبام.〈 گلبانگ مسلمانی: [مجاز] اذان؛ بانگ اذانگو.〈 گلبانگ بر قدم زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] بهشتاب رفتن.